loading...
سايت سرگرمي و تفريحي سي خنده
محمد هادی حسینی بازدید : 634704 سه شنبه 1393/07/22 نظرات (3)

 

 داستان کوتاه منو حمام و دختر همسایه(طنز)

عروسی دختر همسایمون -صاحبخونه- بود و مردونه رو انداخته بودن خونه ی ما (طبقه بالا) و قرار شد من توی اتاق خواب بمونم تا مردها ناهارشونو بخورن و برن. من تو اتاق خودمو با کامپیوتر سرگرم  کردم. مهمونا کم کم وارد میشدن و من صداشونو میشنیدم… همینطور اضافه میشدن … قرار بود ۲۵ نفر باشن اما نزدیک ۱۰۰ تا بودن! یا خدا! منم قفل در اتاقم خراب بود و هر لحظه میترسیدم که یکی بپره تو اتاق! وای!!.....بقيه در ادامه مطلب...

محمد هادی حسینی بازدید : 301 دوشنبه 1393/07/21 نظرات (1)

 


سری خفن و بسیار خنده دار جوک های جدید

 

دیشب جاتون خالی داشتم یه لواشک ترش وخوشمزه میخوردم
انداختمش تو رب انار
اینقد ملچ ملوچ کردم
یه تیکه ترشش رفت لای دندونم خیلی ترش بود
بعدش یه آلوچه ترش،نمک زدم شور شد خیلی ملس وخوشمزه شد

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
آمار سایت
  • کل مطالب : 1875
  • کل نظرات : 1080
  • افراد آنلاین : 202
  • تعداد اعضا : 2633
  • آی پی امروز : 693
  • آی پی دیروز : 438
  • بازدید امروز : 2,524
  • باردید دیروز : 1,813
  • گوگل امروز : 5
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 2,524
  • بازدید ماه : 2,524
  • بازدید سال : 119,037
  • بازدید کلی : 5,300,035